دهکده ای قلبم

ساخت وبلاگ
سلام... کورس موتروانی میرم... بعضی جاها را بلد شده ام به تنهایی از پس بعضی کارها بر میام. نینو ام هم‌رفته سرکار و امشب هم‌قراره‌ آنجا‌باشه... منم‌میرم‌خانه خالم. بعضی‌اوقات‌خیلی دلم‌تنگ میشه...نینو هم‌که بهترینه و مره دوباره سرحال میکنه... دیروز هم دومین‌سالروز ازدواج ما بود...برایش‌کمی تحفه گرفته بودم اونم‌میخواست برایم انگشتر یا لاکت بگیره اما مانع شدم...برای امسال و در همی‌وضعی که هستیم ایجاب‌ن دهکده ای قلبم...ادامه مطلب
ما را در سایت دهکده ای قلبم دنبال می کنید

برچسب : متفرقه, نویسنده : 4baranegul7 بازدید : 77 تاريخ : سه شنبه 7 شهريور 1396 ساعت: 21:00

سلام! قبول دارم بعض اوقات توقعات بیجا داریم، مثلاً از کسی را که دوستش داری و او هم دوستت داره، توقع داری که هیچگاه گذشته ات را، کارهای را که فامیل ات در قبال اش انجام داده و تو هم در آنرمان بیشتر از او سوخته ای، را به رخ ات بکشند! اما همرای مه دقیقا امی کار شد... کارها و سخنانی را که در گذشته فامیلم با نامزدم کرده بودند، و در آنزمان من بیشتر از او سوخته بودم؛ خودش هم می داند..و حالانکه رفتنم به پیش اش نزدیک شده است، یگان وقت آن کارها و رفتارها را به رخم می کشاند؛ نمی دانم خواسته یا نا خواسته... امروز هم چنین شد! به او گفتم مادر که گپ رفتنم میشه گریه می کنه، میگه برایش بگو آنوقت خو خوب می گفتی دهکده ای قلبم...ادامه مطلب
ما را در سایت دهکده ای قلبم دنبال می کنید

برچسب : بعضی,اوقات,ساده,دلی,شکنیم, نویسنده : 4baranegul7 بازدید : 89 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 2:16

عید مبارک! امروز روز پنجم عیده و منم دیروز آمدم سر کار! دیشب در خانه با فامیل روز رفتنم را اعلان نمودم! خفه شدند، مه بیشتر از آنها گریستم! نمی دانم چرا زیاد زود رنج و حساس شدم! پ.. شدم و حالا دوباره خوب شدم، دوا می خورم و ببینم چه خواهد شد! عشقم زیاد خوش است، که پیش اش میریم، مه هم از خوشی در پوستم نمی گنجم.. خدایا شکرت! همینکه یک هفته دیگه به او می پیوندم، سر از پا نمی شناسم...اما زیاد استرس دارم از جدایی، نمی دانم با فامیل، پدر و مادر و خواهر و برادرام چه قسم خداحافظی کنم؟ سخته! قرضهای خودم شکر پرداخته شد، جاوید پول را نداده، امید که برای برادرم بدهد، تا مه از او برایم پول بگیرم... این دوسال دهکده ای قلبم...ادامه مطلب
ما را در سایت دهکده ای قلبم دنبال می کنید

برچسب : راحت,شدم, نویسنده : 4baranegul7 بازدید : 80 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 2:16

آری‌ ما به هم رسیدیم. 

خدایا شکرت.

در راه‌تنها بودم وکمی اذیت شدم اما به وصلم می ارزید.

خدایا مرا به حال خودم وا مگذار...

 

دهکده ای قلبم...
ما را در سایت دهکده ای قلبم دنبال می کنید

برچسب : فصل,وصل, نویسنده : 4baranegul7 بازدید : 86 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 2:16

اری...همه چی جدیده... دلم‌برای فامیل ام‌تنگ شده...اینجا همه چی‌خوبه...عشقم هم که امروز رفته‌بیرون. احساس‌تنهایی می‌کنم.... از‌دیشب که با هم‌حرفیدیم‌در مورد نی‌نی ...حس‌می‌کنم‌بیشتر عاشقش شده ام... خدایا مارا همیشه همینطور‌نگهدار تا عاشق هم بمانیم...

دوستش دارم‌و با تمام وجودم در عشقش می سوزم فقط یک‌مشکل فعلا وجود داره که هنوز خانه نگرفته ایم‌و طوری که باید باشیم‌‌ نیستیم....امیدوارم‌این‌مشکل هم‌بزودی حل شه و ما برای هم‌باشیم....خدایا شکرت...

خدایم نی نی هم‌ یادت‌باشه....

دهکده ای قلبم...
ما را در سایت دهکده ای قلبم دنبال می کنید

برچسب : جدیدها, نویسنده : 4baranegul7 بازدید : 95 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 2:16

سلام.خانه جدید گرفتیم شکر خدا که نزدیک خانه خالم استه و زیاد به مشکل بر نمی خورم. اینجا زندگی خیلی سخته...مه باید کار پیدا کنم و قبل از آن موتروانی یاد بگیرم..لایسنس بگیرم. جمعه قبل رفتم امتحان نظری بدم اما چون هنوز کارت داکترم نامده بود ازم امتحان نگرفتند و پولم سوخت...دوباره بک کردم.  میدانید خیلی پشیمانم که همو پول را برای فامیل کابا خواستم از عشقم و خانه گرو کدم...نمی ارزد که اینجا عشقم با چه تلاشی تمام روز را برای بدست آوردن پول کار می کند آن هم‌چه کاری... اصلا از خوردن و لذت بردن خبری‌نیست...تمام‌روز دویدن و دویدن... هر شنبه و یکشنبه مهمان داریم میاین به خاطر خانه جدید... هرد مامایم‌برای دهکده ای قلبم...ادامه مطلب
ما را در سایت دهکده ای قلبم دنبال می کنید

برچسب : خانه,زندگی, نویسنده : 4baranegul7 بازدید : 143 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 2:16

ساعت‌۹ شبه...تنهای‌ تنهادر خانه‌ام. همگی‌مهمانی رفته‌اند به‌اصطلاح شان‌شوروا پارتی...دلم‌تنگه‌تنگه...قلبم درد می‌کند...لحظه‌ای‌با یادآوری خاطره هام‌گریستم...روزانه‌هم‌تنها‌و شبها هم...هنوز تی‌وی هم نداریم.... همسری‌روزها کار‌میره‌و شبها ناوقت‌ بر می‌گرده...دلم‌میگیره... امتحان نظری‌درایوری را‌ هم‌ناکام ماندم. جون‌پریودم و درد داشتم و هم نخوانده بودم.... تمام زندگی در این‌چند وقت شده انتظار عشقم‌که از کار بیایه و لحظه ای با هم باشیم. اینجا را دوست ندارم.... خدایا امیدم را قطع مکن... کاری کن‌که نی‌نی زود بشه تا امیدم به ز ندگی برگرده... تنهای تنها.... همسرم حتا‌برایم پیام‌هم‌نداده که در همی شب ت دهکده ای قلبم...ادامه مطلب
ما را در سایت دهکده ای قلبم دنبال می کنید

برچسب : فکر,اینجاها,نکرده,بودم, نویسنده : 4baranegul7 بازدید : 109 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 2:16

سلام! 

رفتنم به سوی عشقم حتمی شد! شکر تکت هم گرفتم انشاءالله دو ماه دیگه در کنارش خواهم بود!

لحظات خیلی خیالی برایمان ساخته ام! امید که آنها را به حقیقت مبدل کنم!

دوستت دارم عشقم!

دهکده ای قلبم...
ما را در سایت دهکده ای قلبم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4baranegul7 بازدید : 68 تاريخ : سه شنبه 23 خرداد 1396 ساعت: 11:37

سلام! با مادر فاطی (همسایه) ما خداحافظی نمودم، وی رفت شهر دیگه تا با شوهرش زندگی کنه، چون کار شوهرش در آن شهر می باشد، زیاد خفه شدم، هردو با هم گریستیم، روزها، شبها و لحظات خیلی قشنگ با هم داشتیم، واقعاً که جدایی سخته، آن هم از دوست صمیمی و نزدیک، امیدوارم هرجا باشه، خوش و سربلند و کامیاب باشد.. تا دهکده ای قلبم...ادامه مطلب
ما را در سایت دهکده ای قلبم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4baranegul7 بازدید : 66 تاريخ : سه شنبه 23 خرداد 1396 ساعت: 11:37

سلام! بلی خبرهای جدید اینه که: پ...شدم. و آنهم به شکل سونامی.... خوشحالم..خییلی درد دارم ولی تحمل اش می کنم.  سامانهای مورد نظرم را فرستادم... خیلی قیمت تمام شد. 1600 قرض گرفته بودم؛ 600 دیگه ام گرفتم که بلاخره کارم شد و سامانها رفت! شاید تا 4 روز دیگه برسه... درد دارم زیاد فعلاً..... دهکده ای قلبم...ادامه مطلب
ما را در سایت دهکده ای قلبم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4baranegul7 بازدید : 71 تاريخ : سه شنبه 23 خرداد 1396 ساعت: 11:37